باز چرخ خورد وچرخ خورد وچرخ خورد

ساعت بی وقفه بی درنگ

بازهم امد همان شبی

که به قدرش

بیش از هزار شب است

نمیدانم

اگر جا مانده ای

کم اورده ای

واز همه دنیابریده ای

در ره شبی است

که میشود در ان

ره صدساله طی نمود

باورکن بی شک و بی تردید

رحمت چون باران

که بر سر گل و خار

هردو به یک اندازه میچکد

بر من وتو

برنیک وبد

همه به یکباره میبارد

امد شبی که

میشود

تمام عمر رفته

لحظه های سوخته

کوله بار تهی

همه را دوباره بازیافت

مگذارکه بگذرد

دریاب که این شب نامده

به هزار شب رفته می ارزد........