کلام رسول اکرم(ص)درمورد مولا علی(ع)

دوست داشتن امام على عليه السلام
هر گاه خداوند عشق و دوستى على را در دل مؤمنى استوار سازد و با اين حال قدمش بلغزد
(خطايى از او سر زند) در روز قيامت قدمش را بر صراط استوار نگه دارد
کنزالعمال
دشمن داشتن امام على عليه السلام
تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمنت ندارد
کنزالعمال
على پيشواى نيكوكاران
درباره على به من وحى شده كه او سرور مسلمانان،پيشواى پرهيزگاران و رهبر
رو سپيدان است.
تاريخ دمشق«ترجمة الامام علي عليه السلام ص 258/775
على امام و پيشواى شماست
همانا خداوند عز و جل درباره على بن ابى طالب بمن سفارشى فرمود.گفتم:بار پروردگارا،
آن را برايم روشن فرما.فرمود:بشنو!عرض كردم:گوش به فرمانم.فرمود:همانا على پرچم هدايت
و پيشواى دوستان من و روشنايى (راه) كسانى است كه مرا اطاعت كنند.او كلمهاى است
كه با پرهيزگاران همراهش كردم.هر كه او را دوستبدارد مرا دوست داشته و هر كه از او اطاعت
كند از من اطاعت كرده است
نور الثقلين:5/73/74
على وصى من است
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:همانا وصى من،رازدار من و بهترين بازماندگانم و كسى
كه وعدهام را به كار مىبندد و دينم را ادا مىكند على بن ابى طالب است
کنزالعمال
علی ولی هر مومنی است
عمران بن حصين:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپاهى را به فرماندهى على بن ابى طالب
گسيل داشت.او در اين سفر كارى كرد...ما هر گاه از سفر برمىگشتيم ابتدا خدمت پيامبر خدا
صلى الله عليه و آله مىرسيديم،پس،بر آن حضرت سلام كرديم...مردى از آن ميان برخاست
و عرض كرد:اى پيامبر خدا،على چنين و چنان كرد.
پيامبر از او روى گرداند.مرد ديگرى برخاست و همان گفت كه آن اولى گفته بود.تا آن كه
چهارمى برخاست و سخنان همان نفر اول را به زبان آورد.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
در حالى كه چهرهاش متغير شده بود رو به او كرده فرمود:رها كنيد على را،رها كنيد على را
رها كنيد على را،همانا على از من است و من از او.او پس از من ولى هر مؤمنى است
تاريخ دمشق«ترجمة الامام علي عليه السلام»:1/380/486
على حجتخداست
انس در خدمت پيامبر نشسته بود كه على عليه السلام وارد شد،پيامبر صلى الله عليه و آله
فرمود: اى انس!من و اين حجتخدا بر بندگان او هستيم.
تاريخ دمشق«ترجمة الامام علي عليه السلام»:3/125 في الهامش
من و على از يك درخت هستيمجابر:پيامبر صلى الله عليه و آله در عرفه بود و على رو به روى آن حضرت قرار داشت
پيامبر فرمود:اى على!نزديك من آى و پنجهات را در پنجه من گذار.اى على!من و تو از يك
درخت آفريده شدهايم.من ريشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسين شاخههايش.
هر كه به شاخهاى از آن بياويزد خداوند او را به بهشت در آرد
تاريخ دمشق«ترجمة الامام علي عليه السلام»:1/129/




