حضور خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی

بین آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به

موضوع « خدا » رسیدند، آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.

مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد.

به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های

بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته

باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود

داشته باشد.

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند.

آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.

به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف

و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود.

مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست،

به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.

آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم.

من همین الان موهای تو را کوتاه کردم!

مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند،

هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده

پیدا نمی شد.

آرایشگر جواب داد: نخیر ، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما

مراجعه نمی کنند.

مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه

نمیکنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد...


وخدایا!

چقدر ساده یادمان میرود حضورت

چقدر ساده نمیبینیم که همیشه و همه جا هستی

خدایا!

چقدر غزیبی بین ادمهایی  که تنها به وقت سختی به سویت می ایند و به وقت اسایش

اما بازهم هیچگاه در به رویشان نمیبندی و مشتاق امدنشانی

مارا ببخش خدایا!

که تنها توئی وجود مطلق و باقی ابدی

وجز تو هرچه هست فانیست

الهی!

یاریمان کن که تنها تومیتوانی

بخوان بخوان دعای فرج را

با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟
آشنای" لا فتی الا علی" اینجا کجاست؟
صاحب" لا سیف الا ذوالفقار "ما چه شد؟
چهارده قرن است، چهل منزل عطش پیموده ایم
التیام زخم های بی شمار ما چه شد؟
چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد
روشنای دیده امیدوار ما چه شد؟
ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟
باز ای"موعود" بی تو جمعه ای دیگر گذشت
کُشت مارا بی قراری! پس قرار ما چه شد؟
می نشینیم تا ظهور سرخ مردی سبز پوش
آن زمان دیگر نمی پرسیم بهار ما چه شد؟

http://clues2fa.persiangig.com/imam-mahdi.jpg


اه از تنهائیتان و اه از وفای ما

اه از چشمانی که در گناه ما به خون مینشیند

.

واه از غفلت و فراموشی ما

بیا مولا بس است اینهمه هجران 

روزگار میگذرد همه چیز ..............

اما باور مکن بی رویت همه چیز بر وفق مراد باشد

بیا که بی ولی و بی صاحب حال روزهایمان هیچ خوب نیست

بیا بیا بیا.........................

اللهم عجل لولیک الفرج

بخوان بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد............................


روایت در مورد اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

حسن بن الحسن بصری میگوید:

انگاه که امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام وارد بصره شد....

به دنبال او به راه افتادم حضرت به من نگاهی کرد و فرمودند:

ای جوان ایا حاجتی داری؟

گفتم اری به من سخنی بیاموزید که خداوند بدان مرا سود بخشد

فرمود:ای جوان هرکس با خداوند به صداقت رفتار کندنجات یابد و

هرکس نسبت به دین خود بهراسد از هلاکت سالم بماند

وهرکس در دنیا به زهد روی اوردچشمش به دیدن ثواب وپاداش

خداوندی روشن گردد

ای جوان ایا بیش از ین برایت بگویم؟

گفتم:اری ای امیرالمومنین

فرمود :هرکس سه خصلت در وی باشد

سالم بماند(ان سه عبارتند از)

کسی که امر به معروف کند وخود نیز بدان گردن نهد(وبه ان معروف

عمل نماید)

وکسی که نهی از منکر کند وخود نیز از ان دوری جوید

وانکه از حدود الهی(احکام و قوانین)مراقبت و پاسداری نماید

انگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام داخل بازار بصره شدند

نگاهی به مردم انداختند.مردمی را که به داد و ستد مشغول بودند

علی علیه السلام گریه سختی سرداد وخطاب به انان فرمودند:

ای بندگان دنیا !وای کارگذاران دنیا دران!شما که در روز(برای

کارگذاران زندگی)به سوگند خوردن اشتغال داریدودر شب به بستر

خواب روی می اوریدودر خلال ان (بین کار و استراحت)از اخرت

غافلید.پس کی به جمع زاد و توشه (برای اخرت)می پردازید

و کی در اندیشه و فکر معاد هستید

مردی به حضرت عرض کرد:

ای امیر مومنان!کار و تلاش برای امرار معاش از راه حلال انسان را

از عمل برای اخرت باز نمیدارد

انگاه حضرت این کلام خداوند را تلاوت نمودند:

  «فامّا من طغی و اثر الحیوة الدّنیا فانَّ الجَحِیمَ هی الماوا» (اماکسی که سرکشی و طغیان نمایدوزندگی دنیا را برگزیند(دنیا را هدف و همت خویش قرار دهد)دوزخ جایگاه اوست.                            سوره نازعات 37-39

یاس پهلو شکسته علی

فرا رسیدن ایام شهادت بانوی دو عالم مادر امامت دردانه ی نبی بر همه ی

شیفتگان ان بانو تسلیت باد

http://www.e-heyat.com/UploadFiles/Nama/etrat/hazrate-fateme/hazrate-fateme.jpg

حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی

جارو مکش که سرفه امانت نمی دهد

نانی بخور، عزیز دلم آب رفته ای

این کاسه های آب، توانت نمی دهد

دنبال رنگ چهره در آیینه ات مباش

آیینه شرم کرده نشانت نمی دهد

تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم

شرحی زحجم جسم کمانت نمی دهد

دستاس!دست فاطمه ام پینه بسته است

از خواهش من است تکانت نمی دهد

سروده وحید قاسمی

 

وای مادرم مادرم مادرم

مولا بیا

که دنیا چندیست منتظر منتقم سیلی مادر است........