خسته درحبس زمین

مردوزنی برسرسفره نشسته ومرغ بریانی برسفره نهاده بودند.سائلی بردرخانه امده ودرخواست کمک

میکندصاحب خانه برخواسته وباعصبانیت اورا ازدرخانه میراند.مدتی بعدان مردفقیرمیگرددوبه علت

تنگدستی همسرش ازاوجداشده وشوهردیگری اختیارمیکندازقضاروزی برسرسفره نشسته ومرغ بریانی

برسفره نهاده بودند که سائلی امده وتقاضای کمک میکند.مردبه همسرخویش میگوید:چطوراست که مرغ

را به سائل دهی وزن برخواسته ومرغ رابه فقیرمیدهدوبرمیگرددشوهرمتوجه میشود که زنش گریه

میکندازاوسبب رامیپرسدوزن درپاسخ میگویدکه اوشوهرسابقم بودوجریان کمک نکردن را برایش بازگومیکند

مرد درپاسخ میگویدبه خدامن هم همان سائلم که به درخانه ی شما امدم وان مرد مرا رنجاند

دنیادارمکافات است ومیتوان گفت:هرکس پاسخ عمل خویش راچون اینه ای بازمیگیرد!!!!!!!!!!!