دلم تنگ است

              دلم اندازه حجم قفس تنگ است

درکدام گوشه ناکجا ابادی که هرچه میگردم نمی یابمت

وشاید همین جایی

مقابل دیدگان نابینایم

که انقدرسیاهی گرفته که روشنائیت رایارای نگریستن ندارد

از دیدگانم چه بنالم که همه وجودم اسیر است

پای درگل مانده ام

بگذار تنها ازخوبی تو بگویم

شاید این وجود خفته بیدارشود

گفتم کیم که اغراق نکردم

ولی ..

دل درگرو مهرتو بستم

تنها از میان همه وجودم یک دل دارم

که تپشهایش راازتودارد

میدانم میدانم

که من کجاوعاشقی کجا

بگذاربه همین ادعادل خوش دارم

نمیدانم نمیدانم سررشته کلام راگم کرده ام

فقط بیا

بگذار راه رفتنم فراخ شود

منتظر می مانم تا بیایی

که تو کلیدشاهراه سعادتی

وجواز ورود به بارگاه حضرت دوست

ازدوری او باتو درد دل میکنم

وازهجران تو پیش او

قرار میخواهم

که من سالهاست روی قرار راندیده ام

ازان دم که دم ازعشق زدم....چشم به راهت مانده ام

بیا تیرگی بزدا ازوجود غرق سیاهیم بیا مولا......

امین....