باید نوع دیگر بخوانیمت و بجوییمت

عمری حاضری بودی که غایب نامیدیمت

عمری ما چشم براه و شما دور دور....

چقدر بیراهه رفتیم

وقتی در غیبت همیشگی ما در کلاس وفای به امام

شما حاضر حاضر و ما غایب همیشگی

وقتی چشم به جاده امدن شما داشتی و

ما فقط فریاد که بیا....


تسکین بده قرار دل بی قرار را 
با ندبه تازه کن غم دوری یار را 

اَینَ السَبیل ؟ اَشرِق الیَّ بنورکَ..
تا در میان راه بیابم دیار را 

تنها نشسته ، خسته ، پریشان و ناامید ، 
چشمم به راه ، تا که ببینم سوار را

یک عمر خوانده ام "اَرِنِی الطَلعَهَ الرَشید...
در خواب لااقل بده این افتخار را 

انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر .. 
برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را 

کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را

آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را
**
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟ 
گم کرده ام میان زمستان بهار را

باید وسط هفته بیایی اقا

دیریست که جمعه های ما تعطیل است...