علی (ع)از شاهدان برمردم

فرمود: شما را قسم میدهم ایا میدانید که خداوند در سوره ی حج چنین نازل کرد "

"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ

إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا

شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ

الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ"(78)

"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و

كار خوب انجام دهيد باشد كه رستگار شويد

و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنيد اوست كه شما را

[براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است آيين پدرتان ابراهيم

[نيز چنين بوده است] او بود كه قبلا شما را مسلمان ناميد و در اين [قرآن نيز همين

مطلب آمده است] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد پس نماز

را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد او مولاى شماست چه نيكو مولايى و چه

نيكو ياورى"

وقتی این ایه نازل شد سلمان بپا خاست و عرض کرد :یا رسول الله اینان چه

کسانی هستند که تو برانان شاهدی و انان برمردم شاهدند وخوداوند انان را برگزیده

ودر دین برانان سختی قرار نداده همان که دین پدرانشان ابراهیم است؟

فرمود:از اینان فقط سیزده نفرقصدشده و هیچکس دیگری از امت قصد نشده است

سلمان پرسید:یا رسول الله انان را برای ما بیان فرما ؟

فرمود:"من و برادرم و یازده نفراز فرزندانم"

حاضرین در مجلس گفتند:اری به خدا قسم

سپس سوالهای امیرالمومنین (ع) از مردم تا ذکر اخر فضائلش ادامه پیدا کرد و حضرت

چیزی باقی نگذاشت مگر انکه انان را قسم داد و از انان سوال کرد و در همه انها مردم

سخن اورا تصدیق کردند و شهادت میدادند

سلیم میگوید: امیرالمومنین انان را قسم میداد و در بعضی موارد همه انها میگفتند:

"اری"و در بعضی موارد عده ای ساکت میماندند و بقیه میگفتند :"اری به خدا قسم"

و انانکه ساکت بودند به اقرار کنندگان میگفتند: شما نزد ما مورد اعتماد هستید وغیر

شما هم از کسانی که به انان اعتماد داریم برای ما نقل کردند که این مطالب را

از پیامبر شنیده اند

حضرت فرمود: ایا اقرار میکنید که پیامبر فرمود:"هرکس گمان کند که مرا دوست

دارد و بغض علی را دارد چنین کسی دروغ میگوید ومرا دوست ندارد "و حضرت

هنگام سخن دست بر سینه ام گذاشت .

کسی از حضرت پرسید:یا رسول الله این مطلب چطور میشود ؟

فرمود:"زیرا اوازمن است و من از اویم .هرکس اورا دوست بدارد مرا دوست داشته

و هرکس مرا دوست بدارد خدا را دوست دارد وهرکس بغض علی را دارد مرا مبغوض

داشته وهرکس مرا مبغوض دارد خدا را مبغوض داشته است "

حدود دویست نفر از مهاجر و انصار گفتند :"اری به خدا قسم"

طلحه بن عبیدالله که "زیرک قریش خوانده میشد " گفت :چه کنیم با ادعای ابوبکر و

عمر و اصحابش که اورا تصدیق کردند و شهادت برگفتار او دادند در ان روزی

که تورابه اجبار می اوردند و در گردنت طنابی بود به تو گفتند :"بیعت کن"

وتو در مقابل انان با فضائل و سوابق خود استدلال کردی و همه تورا تصدیق کردند

ولی بعد ان ابوبکرادعا کرد از پیامبر (ص)شنیده است که فرموده:"خداوند

نخواسته است نبوت و خلافت را برای ما اهل بیت جمع شود "

عمر و ابو عبیده جراح و سالم و معاذبن جبل هم اورا تصدیق کردند ؟

سپس طلحه رو به حضرت گفت:همه انچه گفتی حق است از سابقه و فضیلت وما هم

اقرار کرده و قبول داریم ولی درباره خلافت ان پنج نفر به انچه شنیدی شهادت دادند!

هفت جواب حضرت به حدیث جعلی ابوبکر

جواب اول:معاهده بر صحیفه ملعونه

در اینجا علی (ع) به پا خاست و از سخن طلحه به غضب امد و چیزی را که

کتمان میکرد فاش نمود و مطلبی را روشن کرد که در روز مرگ عمر فرموده بود

ولی مردم مقصود انحضرت را نفهمیده بودند

(در بحار النوار ج 8قدیم ص22و27 روایت شده که هنگامی که عمر مرد وجنازه اش رادر کفن پیچیدند امیرالمومنین

نگاهی به جنازه اش کرد و فرمود:"هیچکس را بیشتر از این دوست ندارم که با صحیفه و نوشته اش خدا را ملاقات

کنم مانند این به کفن پیچیده")

حضرت روبه طلحه کرد در حالیکه مردم میشنیدند فرمود:ای طلحه به خدا قسم

نوشته ای که با ان روز قیامت خدا را ملاقات کنم محبوبتر از نوشته این پنج

نفر نیست که در حجه الوداع در خانه کعبه برسر وفای به ان هم پیمان شدند

که:"اگر خداوند محمد رابکشدیابمیرد یکدیگر را برضدمن کمک کنند و پشتیبانی

نمایند تابه خلافت نرسم"

جواب دوم:حدیث غدیر

حضرت فرمود :ای طلحه دلیل بر بطلان انچه بدان شهادت دادند سخن پیامبر(ص)

است که روز غدیر خم فرمود:"هرکس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم

علی هم نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر است"

من چگونه میتوانم برانان صاحب اختیارتر از خودشان باشم در حالیکه انان امیران و

حاکمان برمن باشند؟

جواب سوم:حدیث منزلت

همچنین سخن پیامبر (ص) که فرمود:"تونسبت به من همچون هارون نسبت به موسی

هستی بجزنبوت"ایا نمیدانستید که نبوت غیراز خلافت است ؟ اگر با چیز دیگری هم بود

پیامبر(ص)انرا استثنا میکرد؟!

ادامه دارد......