قطرات اشك و فرزندان فاطمه عليهاالسلام

عايشه مى گويد: روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) سخت گرسنه بودند و از
خوردنى چيزى در منزل نداشتيم . حضرت به من فرمود: رداى مرا حاضر كن ، تا به
خانه فاطمه روم و حسن و حسين عليه السلام را ديدار كنم تا كمى از گرسنگى خود را
فراموش كنم . چون حضرت به خانه فاطمه عليهاالسلام آمد و فرمود:
اى فاطمه ! فرزندان من كجا هستند؟ ! عرض كرد: پدرجان ! حسن و حسين عليه السلام
سخت گرسنه بودند با حالت گريه از خانه بيرون رفتند.
پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله ) براى پيدا كردن آنها از خانه فاطمه عليهاالسلام
بيرون آمدند. در بين راه ابودردا را ديد و فرمود: اى ابو دردا پسرهاى مرا نديدى ؟
عرض كرد: يا رسول الله ! آنها در سايه ديوار بنى جذعان خوابيده اند، پس با هم به
طرف آنها رفتند، پيامبر آن دو را به سينه چسباند و اشك از رخسارشان پاك كرد.
ابودردا عرض كرد: اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) ! اجازه دهيد تا من ايشان
را بردارم . حضرت فرمود: اى ابودرداء ! بگذار تا آب ديده گانشان را پاك كنم ، سوگند
به آن كسى كه مرا به پيامبرى فرستاد، اگر قطره اى از آب ديده گانشان بر زمين افتد،
تا قيامت بلاى گرسنگى از ميان امت بيرون نمى رود. پس حضرت آن دو را برداشته و
به طرف خانه فاطمه عليهاالسلام آمدند.
ناسخ التواريخ : ص 90
