قطره هایی از دریای بیکران حکمت
حکایت دیدار خدا
صاحب کمالی می گفت: آن گاه که می بینم شب در پیش است به خود
می گویم با پروردگار تنها خواهم ماند. و آن گاه که می بینم صبحدم نزدیک
است، از فرط ناخشنودی دیدار کسانی که مرا از خداوند باز می دارند،
اندوهناک می شوم.
کشکول شیخ بهائی
حکایت آرامش دل
هرم بن حیان گفت: به نزد اویس قرنی شدم. از من پرسید: چه چیز ترا
بدینجا آورد؟
گفتم: از این رو آمده ام که به تو آرام گیرم.
گفت: من هرگز کسی را ندیده ام که پروردگارش را بشناسد و به دیگری
آرام گیرد.
کشکول شیخ بهائی
آداب دعا
شخصى در محضر امام زین العابدین علیه السلام عرض کرد:
الهى ! مرا به هیچ کدام از مخلوقاتت محتاج منما!
امام علیه السلام فرمود: هرگز چنین دعایى مکن !
زیرا کسى نیست که محتاج دیگرى نباشد و همه به یکدیگر نیازمندند.
بلکه همیشه هنگام دعا بگو:
خداوندا! مرا به افراد پست فطرت و بد نیازمند مساز
حکایت اثر سوره توحید
نقل است که بشر حافی بر گورستان گذر کرد. گفت همه اهل گورستان را
دیدم بر سر کوه آمده، و شغبی (فتنه ای) در ایشان افتاده و با یکدگر
منازعه می کردند، چنانکه کسی قسمت کند چیزی.
گفتم: بار خدایا! مرا شناسا گردان تا این چه حال است؟
مرا گفتند: آنجا برو و بپرس.
رفتم و پرسیدم.
گفتند یک هفته است مردی از مردان دین بر ما گذر کرد و سه بار “قل هو
الله احد” برخواند و ثواب به ما داد. یک هفته است تا ما ثواب آن را قسمت
می کنیم، هنوز فارغ نگشته ایم.
تذکرة الاولیاء، عطار نیشابوری
تمامی عالم هستی پر از از درس و حکمت برای اموختن
برای بهتر زندگی کردن و بهتر پیمودن راه
راهی که طی میکنی برای رسیدن به مقصد
حال هر چه مقصدت باشد پیمودن راه میخواهد
زندگی راه است
ودر این راه درسها باید
کافیست در همه چیز اندکی تامل کرده
تا حکمتهای خداوند را که چون کلیدی در لابه لای اتفاقات اطراف ما نهفته است را بیابیم
و با این کلیدها درهای دانایی را برای درک حقایق بگشائیم
باشد که اندیشه کنیم
