زیبا نقاش هستی
میشود حس کرد
ومیشود شنید
کدام نقاش ذره ای از هنر ترا دارد
وکجاست نوازنده ای که ساز سحرگونه بنوازد
چون تو......
ترا همه جا میشود دید
در رنگهای حیرت انگیز برگهای پائیزی
چه زیبا طرح میزنی که هوش از هر عاقلی می رباید
در نغمه های دلنشین پرنده ای که ساز دلتنگی ترا میسراید
وجان را به باشکوهترین نقطه هستی میکشاند
نغمه ای که چه سحرانگیز وخیال انگیز
ترا در گوش جان فریاد میزند
وروح را به باغ باتو بودن میکشاند
در ابی که صدایش صدای زنده بودن وجاری شدن است
گویی هرچه وهم وخیال نا زیباست رامیشوید ومیبرد
وزیبایی وامید را جاری میسازد
در بیکرانه ابی اسمان
که شوق پرواز در هوای ترا به تجلی میکشاند
در کوه در خاک در باد ودر افتاب
در همه جا و همه جا
واینها همه تو اند
وتوبرتر از همه ...............
کجاست دیده عبرت بین که اینهمه بیند وترا نبیند؟؟
چقدر بزرگ وزیبایی
ومن ذره ای که به خواست خداوندی توهست شدم
ای انکه طرح میزنی وطرح نمیشوی
ترا بی نهایت دوست میدارم..............

